حتی یک دقیقه!
امیرحسین مهدوی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین و ستاد میرحسین موسوی در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، در واکنش به برخی مطالب مطرح شده مبنی بر اینکه وی سردبیر روزنامه اندیشه نو نبوده است گفت: روزنامه اندیشه نو روزنامه کم تیراژی بود که از چند سال پیش منتشر میشده و صاحب امتیاز آن را حزب اسلامی کار بر عهده داشت.
در اردیبهشت ماه سال جاری مدیر مسئول و صاحب امتیاز این روزنامه به ستاد آقای موسوی پیشنهاد دادند که این روزنامه تحت عنوان چاپ دوم برای این ستاد منتشر شود که آن نیز روزنامه چهار صفحهای بود که در مدت کوتاهی تیراژ آن از 100 هزار نسخه نیز عبور کرد.
من سردبیر همین روزنامه چهار صفحهای بودم که کارهای آن در ستاد آقای موسوی انجام میشد و از اوایل اردیبهشتماه تا 23 خرداد منتشر شد.
در واکنش به برخی مطالب مبنی بر اینکه وی در بازداشت بوده و تحت فشار این مطالب را بیان کرده است اظهار داشت: من صراحتا اعلام کردهام که حتی یک دقیقه هم در بازداشت نبوده ام و کسانی که این مسایل را مطرح می کنند باید برای ادعای خود ادله بیاورند و الا به راحتی میتوان به هر کسی که مصاحبهای میکند یا مطلبی را عنوان میکند این اتهام را وارد کرد که وی در بازداشت و تحت فشار بوده است.
من داوطلبانه، خودخواسته و بر اساس تحلیل خودم آن مواضع را بیان کردم و حرف برخیها درباره تحت فشار بودن من کذب است و آنها در حقیقت میخواهند واقعیت را جعل کنند.
خوی پدرسالارانه و نگاه از بالا باعث میشود که به محض آنکه نظر و تحلیلی متفاوت از آنچه آنها میخواهند منتشر میشود، فوری چنین بحثهایی را مطرح میکنند.
باز هم تاکید میکنم که من داوطلبانه و در آزادی کامل تحلیل خودم از روند وقایع در یک مصاحبه مطرح کردم.
سید امیرحسین مهدوی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب و عضو ستاد انتخابات میر حسین موسوی در بخش پایانی نشست خبری خود، علت اصلی رویکرد مردم از موسوی در انتخابات ریاست جمهوری دهم را فاصله گرفتن این کاندیدا از شخصیت و گفتمان اصلی خود عنوان کرد.
انتظار بسیاری این بود که آقای موسوی به عنوان نخست وزیر دوران امام که تاکید بر استکبار ستیزی و حمایت از حقوق مستضعفین داشت، با همان شخصیت و گفتمان وارد عرصه انتخابات می شد که به نظر می رسید آرای موسع تری را نصیب او میکرد.
14 میلیون رای دهنده به موسوی کسانی بودند که ضمن پذیرش نظام و قانون اساسی و علاقمندی به جمهوری اسلامی خواستار اصلاح روند اجرایی حاکم بر کشور بودند که یک جریان اصلاح طلبی اصیل میتواند آنها را نمایندگی کند.
کارنامه جریانات حامی موسوی به گونهای است که بعد از انتخابات سال 80 در انتخاباتهای که برگزار شد و مجری نیمی از آنها خودشان بودند، نامزد معرفی کردند، اما نتوانستند آرای مردم را جلب کنند.
در انتخابات شورای دوم که از آزادترین انتخابات در کشورمان بود و هیئت نظارت بر انتخابات حتی نیروهای ملی - مذهبی را تائید صلاحیت کرد، اصلاح طلبان نتوانستند پیروز شوند و در انتخابات شورای سوم و در انتخابات مجلس هشتم نیز فهرست یاران خاتمی رای نیاورد و در انتخابات ریاست جمهوری نهم که مصطفی معین و اکبر هاشمی رفسنجانی نامزد این جریان بودند، در رقابت با احمدی نژاد شکست خوردند.
در انتخابات ریاست جمهوری دهم موسوی با رئیس دولتی رقابت کرد که تعداد 60 سفر استانی انجام داد و حتی احمدی نژاد به برخی استانها 2 بار سفر کرد و به نقاط دور افتاده شهرستانها و روستاها سرکشی کرد.
آقای موسوی در طول مدت کوتاهی که وارد عرصه انتخابات شد، نتوانست به همه استانهای کشور سفر کند و در برخی استانها هم تنها یک سخنرانی در مرکز استان انجام داد ولی رقیب اصلی او رئیس جمهوری بود که با بدنه جامعه ارتباط تنگاتنگ داشت.
گستره روزنامه و اینترنت در کشور ما اندک است و با وجود نفوذ و گسترش خدمات رسانی گسترده و عزم دولت نهم برای آبادانی و سازندگی در دور ترین نقاط و نقاط محروم کشور و دیدار چهره به چهره رئیس جمهور، احساس همبستگی و دلبستگی و نزدیک میان احمدی نژاد و مردم به وجود آورد و پیروزی بر او سخت بود.
"اگر چه موسوی در تهران با غلبه مناطق شمال شهر بر احمدی نژاد پیشی گرفت اما نمیتوان مناطق شهرداری پایتخت را بر کل کشور تامین داد و باید بدون اعتماد به نظر سازیها واقع بینانه انتخابات و نتیجه آن را تحلیل کرد ".
در استانهایی چون خراسان جنوبی و کرمان و مرکزی رای غالب متعلق به آقای احمدی نژاد بود اما متاسفانه برخی گروهها و افراد جو را به گونهای کردند که موسوی با تصور پیروزی قطعی و قبل از شروع شمارش آراء، خود را پیروز معرفی کرد و نتیجه انتخابات را نپذیرفت.
بیراهه رفتن در شعارها، اشتباه گرفتن مطالبات و شعارهای مردم و همصدایی با معاندین و دشمنان تابلودار نظام (سازمان یافته یا غیر سازمانی) و همراهی با جریاناتی که اصل استقلال و تصمیم گیری مردم را نادیده میگیرند دلیل رویگردانی مردم از اصلاح طلبان است و اگر نامزد این جریان پیروز میشد، جای شگفتی داشت.
دستگیری 3 نفر از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب، که دستگیری این افراد به دلیل قطع روابط شبکههای خوشهای جوانان با افراد مذکور همچون تاج زاده و قطع روابط میان مدیران رسانهها و متولیان سایتهای دومخردادی با بهزاد نبوی به آرام شدن فضای کشور بسیار کمک کرد.
پس از دستگیری افراد مذکور، سه بیانیه دیگر از سوی سران سازمان بدون اطلاع سایر اعضا از مسیر تدوین و انتشار آنها منتشر شده که عدم مرز بندی صریح با آشوبگران و بدخواهان و عدم پذیرش ساز و کار قانونی رسیدگی به اعتراضات به نتیجه انتخابات، محوری ترین فصل آن است.
در حالیکه تصور میشد اعضای مجمع روحانیون مبارز به دلیل کسوت انقلابی و تعلق آنها به طبقه روحانیت نقش تعادل بخش را در این روزها ایفا کنند، در بیانیه ای افراطی که بعید به نظر میرسد همه اعضا آنرا امضاء کرده باشند، همسو با مشارکتی ها و با ادبیات تندتر از بیانیههای دیگر همصدا با آشوب طلبان در این مسیر گام برداشت.