وزارت علوم پرونده ای برای دولت اصلاحات
1- لایحه اصلاح ساختار وزارت علوم:
این لایحه در مجلس ششم تصویب شد و در شورای نگهبان مخالف قانون اساسی و شرع شناخته شد چرا که مصطفی معین در لایحه جنجالی خود موادی را گنجانده بود که تنها در یکی از آنها اختیارات گسترده ای را در عزل و نصب روسای دانشگاه ها به وزیر علوم می داد و در عوض، اختیارات شورای عالی انقلاب فرهنگی را در این زمینه محدود می ساخت و اصلاح ساختار وزارت علوم را منوط به حذف شورای عالی انقلاب فرهنگی می نمود
2- انتصابات حزبی و سیاسی مدیران ضعیف در وزارت علوم دولت اصلاحات
معین در دوره مسئولیتش در وزارت علوم کسانی را به ریاست دانشگاه ها منصوب کرد که بسیار آدم های ضعیف، کم تجربه و کم بهره از مسایل علمی بودند و عمدتاً از افراطیون حزب مشارکت بودند.
( به نقل از علی یوسف پور، مدیرمسئول روزنامه سیاست روز ، تاریخ 24/3/84 )
معین پس از ورودش به وزارتخانه، عده ای از اعضای حزب مشارکت همانند هادی خانیکی، ظریفیان، علی اصغر خدایاری و داوود سلیمانی و... را به مدیریت های کلان وزارتخانه نصب کرد. وضعیت ریاست دانشگاه ها نیز به همین صورت بود. همانند سپردن ریاست دانشگاه تهران به عضو مؤسس مشارکت (فرجی دانا) و نیز سپردن ریاست دانشگاه علم و صنعت به دکتر صالحی (ریاست منطقه آزاد تجاری ) و ریاست دانشگاه الزهرا به زهرا رهنورد همچنین انتصابات دانشگاه های امیرکبیر و شیراز و...
هیئت وزیران به سازمان خصوصی سازی اجازه داده است 49درصد از سهام در شرکت انتشارات علمی و فرهنگی متعلق به وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری را از طریق اقساطی بدون بهره به صورت ده ساله و براساس قیمتی که مطابق آئین نامه بند و ماده 14 قانون برنامه سوم مشخص می شود به مؤسسه غیردولتی بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدن ها واگذار کند.»
(روابط عمومی وزارت امور اقتصادی و دارایی (28/4/84))
3- دیکتاتوری و انحصارطلبی در وزارت علوم اصلاحات
معین در دوران تصدی وزارت علوم، خود را به عنوان رئیس هیات امنای دانشگاه های کشور منصوب کرده بود و این حق را که هیات امنای هر دانشگاه برای خود تصمیم گیری کند از آنان گرفته بود . (سلیمی نمین(25/3/84))
در همین راستا بود که دکتر صالحی که مسئولیت قبلی اش در آن زمان ریاست منطقه آزاد تجاری بود و در رای گیری هیات علمی، در بین چهار کاندیدای ریاست دانشگاه علم و صنعت رتبه چهارم را داشت پس از ارائه نتیجه رای گیری به وزارت علوم، توسط وزیر علوم به سرپرستی دانشگاه منصوب شد. در دانشگاه تهران در حالی که هیات علمی دکتر قندی را انتخاب کرده بود وزیرعلوم دکتر فرجی دانا را به ریاست دانشگاه منصوب کرد
4- ابتذال در دانشگاه ها در دوران وزارت علوم اصلاحات
کسانی که در این چند سال حاکمیت دانشگاه ها و مراکز علمی و پژوهشی را به دست گرفته اند به جای گسترش آموزش و پژوهش و توسعه علم و تکنیک، به ترویج و توسعه فرهنگ ابتذال و غرب پرستی روی آورده و بر اساس نظریات وارداتی فرهنگ سرمایه داری غرب، تهاجم به حریم دین و به بازی گرفتن ارزش های مذهبی و ملی را تحت عنوان فعالیت های فرهنگی، به صورت بسیار جدی در دستور کار خود قرار داد ه اند؟! »
( نامه جمعی از اساتید دانشگاه اصفهان به خاتمی ( 1/06/82))
5- نحوه برخورد با دانشجویان در وزارت علوم اصلاحات
« متاسفانه مسئولین وزارت علوم با فرافکنی و انعکاس غیر واقعی مسایل و تصویر سازی خلاف واقع با توسل به شیوه های دور از شان دانشجویان و دانشگاهیان سعی در انحراف اذهان عمومی جامعه از مطالبات به حق منتقدان خویش در جنبش دانشجویی نموده است. پرادعاترین وزیر اصلاحات طی نامه ای از آقای خاتمی درخواست شدیدترین برخورد آن هم از نوع امنیتی، قضایی و اطلاعاتی با دانشجویان را دارد. »
(کیوان مرادیان دبیر کل اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل کشوردر تجمع بیش از 400 تن از دانشجویان در مقابل وزارت علوم 4/10/81)
6- غفلت ها و شیطنت های وزارت علوم اصلاحات
از شیطنت های وزارت علوم در دوران اصلاحات پولی کردن دانشگاه ها و حاکمیت سرمایه و سرمایه داری در مراکز علمی دانشگاهی بود چرا که پذیرش دانشجو در دانشگاه های دولتی بزرگ آن هم فقط بدلیل پولدار بودنشان اساسا خلاف عدالت است.
از دیگر شیطنت های وزارت علوم عملکرد مشکوک و مسئله دار این وزارتخانه در آشوب ها و تظاهرات های دانشجویی بود.
«وزارت علوم با خالی کردن چند کامیون آجر به بهانه تعمیرات در اطراف کوی دانشگاه تهران و نیز عدم برخورد با کسانی که وسایل آتش زا در اختیار داشتند، اغتشاشات اخیر را دامن زد.» (حسین الله کرم در جمع انصار حزب الله مشهد 14/4/82)
از شیطنت ها و غفلت های دیگر وزارت علوم مسئله دانشگاه هاوایی بود اگر چه وزارت به دلیل فشارها مجبور به شکایت ار این دانشگاه شد اما بعضا در مواقع حساس از پیگیری پرونده خودداری می کرد اما این شیطنت به چه دلیلی انجام می گرفت؟ بهتر است سری به اسامی برخی از محصلان دانشگاه هاوایی بزنیم :
مرتضی حاجی(وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات) فوق لیسانس مدیریت آموزشی
محمد ملاکی (رئیس شرکت ملی گاز ایران و معاون وزیر نفت دولت اصلاحات) فوق لیسانس مدیریت تکنولوژی
غلامرضا شهریور (مدیر کل در وزارت تعاون دولت اصلاحات) دکترای مدیریت تعاون
سید محمدامین طالب شهرستانی (معاون وزارت بهداشت و درمان دولت اصلاحات) دکترای مدیریت خدمات درمانی
حسن جاهد (معاون وزارت بهداشت و درمان دولت اصلاحات) دکترای مدیریت خدمات درمانی
محمد رحیمی (مشاور وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات) فوق لیسانس جامعه شناسی
علی رئوف (معاون وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات) دکترای مدیریت آموزشی
محمدرضا خباز (قائم مقام حزب همبستگی و نماینده دور ششم مجلس) دکترای علوم سیاسی.
سید حسن الحسینی (نماینده دور ششم و معاون پارلمان وزارت آموزش و پرورش دولت اصلاحات) دکترای علوم سیاسی
محمد رئیسی (نماینده مشارکتی دوره ششم از شهر کرد) دکترای حقوق خصوصی
بهروز کافی (از مدیران صنعت نفت) دکترای مدیریت
جمال مظفری (قائم مقام منطقه آزاد قشم) دکترای مدیریت و سیستم بهره وری
رضا ویسه (مدیر عامل سازمان نوسازی و گسترش صنایع دولت اصلاحات) دکترای مدیریت
نورالدین صفی نیا (از مدیران سابق شهرداری تهران) فوق لیسانس و دکترای حقوق خصوصی
علی مقدس زاده (شهردار سابق منطقه 6) مهندسی عمران با گرایش آب و خاک
مجید محتشمی (دبیر کل حزب آزادی) دکترای مدیریت توسعه در ایران
بهرام بهرامی (معاون سازمان و ثبت اسناد و املاک کشور دولت اصلاحات) دکترای حقوق خصوصی و... .
« طی 6 ماه اول سال 1378 تعداد 1664 نفر از افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته های علوم پزشکی در کشور جهت اخذ مدرک خود، ترجمه و تسجیل آنها به منظور خروج از کشور اقدام کرده اند. تعداد افراد دارای مدارک دانشگاهی در رشته های علوم پزشکی که طی 6 ماه اول سال 1378 جهت ارزشیابی مدارک خود مراجعه نموده اند(به کشور بازگشته اند) 269 نفر بوده است به عبارت دیگر در مقابل هر 7نفر که متقاضی خروج بودند، تنها یک نفر به کشور بازگشته است.»
«براساس تحقیقات کارشناسان سازمان بازرسی کل کشور: 66 درصد کارمندان وزارت علوم و فناوری در دانشگاهها و موسسات وابسته به این وزرارتخانه دارای مدرک دیپلم وزیر دیپلم هستند کشور،در زمینه آمار تعداد اساتید دانشگاهها هم، از سال 1372 تاکنون در وزارت علوم،تحقیقات و فناوری شاهد سیر نزولی و قهقرایی بوده ایم که این مساله هم نشانگر فقر علمی و فقدان مقالات تخصصی ارائه شده توسط دانشیاران واستاد یاران در دانشگاهها است.»
(خبرگزاری فارس( 25/8/83)